آسمون دلدادگی | ||
|
کنارم که هستی زمان هم مثل من دستپاچه میشه عقربه ها دوتا یکی میپرن اما همین که ازکنارت میرم... تاوان دستپاچگیای ساعت رو هم من باید بدم جونم رو میگیره ثانیه های بی "تو"بودن بعضی وقتا که بغض داری. . . یه نفـر باعث می شه که حس کنی چیزی که تـو رو روی زمین نگه داشته جاذبه ی زمین نیست... امروزپاییز که از حوالی حوصله ات گذشت من زرد شدم... داغون شدم،ولی هیچ کاری نتونستم انجام بدم.... ببین وقتی پایان همه بن بستای زندگیمون "تـو" باشی! حاضرم زندانی این بن بستا باشم ولی فقط "تـو "کنارم باشی! بين اين همه آدم نميدونم چرا فقط به تو پيله كردم ولی ایمان دارم که با تو پروانه ميشم چه گرماي حضورت چه سرماي نبودنت رونیلوفرانه دوست دارم ابر من باش وآسمونم روبارونی کن. یاحق نظرات شما عزیزان:
ابر که بالاخره میبارهاما باید خاک خوبی پای گل باشهبله
پاسخ:یاد گرفته ام انسان مدرنی باشم... هربار که دلتنگ میشوم ، بجای بغض و اشک ، تنها به این جمله اکتفا میکنم که : هوای بد این روز ها آدم را افسرده میکند...یاحق |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |